نتایج جستجو برای عبارت :

در طریقت رنجش خاطر نباشد

تا حال منت خبر نباشد
در کار منت نظر نباشد
تا قوت صبر بود کردیم
دیگر چه کنیم اگر نباشد
آیین وفا و مهربانی
در شهر شما مگر نباشد
گویند نظر چرا نبستی
تا مشغله و خطر نباشد
ای خواجه برو که جهد انسان
با تیر قضا سپر نباشد
این شور که در سر است ما را
وقتی برود که سر نباشد
بیچاره کجا رود گرفتار
کز کوی تو ره به در نباشد
چون روی تو دلفریب و دلبند
در روی زمین دگر نباشد
در پارس چنین نمک ندیدم
در مصر چنین شکر نباشد
گر حکم کنی به جان سعدی
جان از تو عزیزتر نباشد
سعد
در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیار
هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دار
گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت












متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



یه وقتایی، عیبی داری و نمیدونی و موجب رنجش بقیه ام هست و خب تا وقتی نفهمی، کاریشم نمیشه کرد! وقتی متوجه اون عیب میشی، میشه گفت ۷۰ درصد قضیه حله. سعی میکنی رفعش کنی.
حرف من ولی، سر اون ۳۰ درصده... اونجایی که میدونی و نمیتونی رفعش کنی و توی یه فرآیند فرسایشی بین رنجش و عذاب وجدان آونگ وار گیر‌ میکنی.
مشکل من با تلفن کردن چیه؟ خدایا کمکم کن وقتایی که تماس های وظیفه گونه صله رحمی رو دارم، بتونم انجامش بدم :(
من فکر می‌کنم آن چه موجب رنجش آدم‌ها از یکدیگر می‌شود، این است که:
غالبا ما آدم‌ها توقع داریم طرف مقابلمان، به تمام وقایع دنیا از زاویه‌ی دید ما نگاه کند! در صورتی که درون هر آدمی، دنیای متفاوتی وجود دارد که با پذیرش این تفاوت‌ها روابط، شکل مناسب‌تری خواهند داشت.
 
گونتر گراس
یکی خری گم کرده بود. سه روز روزه داشت به نیت آنکه خر خود را بیابد. بعد از سه روز، خر را مرده یافت. رنجید و از سر رنجش، روی به آسمان کرد و گفت:«که اگر عوض این سه روز که روزه داشتم، شش روز از رمضان نخورم، پس من مرد نباشم. از من صرفه خواهی بردن؟
چه پیش آمد جان را که پس انداخت جهان را
بزن گردن آن را که بگوید که تسلا
چو بی‌واسطه جبار بپرورد جهان را
چه ناقوس چه ناموس چه اهلا و چه سهلا
گر اجزای زمینی وگر روح امینی
چو آن حال ببینی بگو جل جلالا
گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد
دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا
فروپوش فروپوش نه بخروش نه بفروش
تویی باده مدهوش یکی لحظه بپالا
تو کرباسی و قصار تو انگوری و عصار
بپالا و بیفشار ولی دست میالا
خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش 
مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز م
غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد
در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم
بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد
در خشک و تر بگشتم، مثلت دگر ندیدم
مثل تو خوبرویی، در خشک و تر نباشد
شرحت کسی نداند، وصفت کسی نخواند
همچون تو ماه سیما، در بحر و بر نباشد
سعدی
#
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
امیدوارم حد تحمل من این نباشد 
امیدوارم حد تحمل من این نباشد
میدانم این شب به راحتی صبح نمی شود 
چه کسی قرار است در کنارمن این جهنم را بگذراند؟ 
باز هم من در کنار من هستم
"من"
از تو ممنونم... 
تو به تنهایی چه شب هایی را که صبح نکردی 
امشب را هم میگذرانیم 
امشب را هم میگذرانیم....
ور گویمت که #ماهی مه بر زمین نباشد
لعلست یا لبانت قندست یا دهانت
تا در برت نگیرم نیکم یقین نباشد
گر هر که در جهان را شاید که خون بریزی
با یار مهربانت باید که کین نباشد
عشقش حرام بادا بر یار سروبالا
تردامنی که جانش در آستین نباشد
سعدی
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
امروز به خواسته ام فکر میکنم ، سراسر شور و نشاط میشوم، من مزه رسیدن به آرزوهایم رو حس میکنم، این حس معجزه میکند. 
خدایا شکرت ، که همین تجسم و احساس مرا برترین مخلوقت قرار داده... 
مهربانترینم، به من یادبده درناامیدی مطلق ، لبخند زدن را...
یادم بده در دلشکستگی و رنجش بخشندگی را...
یادم بده فراموشی را ،چنانکه از یاد ببرم همه ی بدیها را....
من هر لحظه از هر لحاظ در حال پیشرفتم ......
خداوندا سپاسگزارم .
وقتی از اسلامی کردن عرصه ای مثل کسب و کار صحبت می کنیم، همانطور که نگاه تنها به آن عرصه و عدم نگاه به عرصه های دیگر مانند فرهنگ و رسانه، ساده انگارانه است چندین برابر آن وقتی است که نگاه تمدنی به عرصه کسب و کار نداشته باشیم چرا که کسب و کار اسلامی مطلوب و طراز انقلاب اسلامی، یکی از میوه های درخت دولت اسلامی در زمین تمدن اسلامی است. می دانیم برای ایجاد یک تمدن اسلامی می‌بایست از پنج گام عبور کرد؛ و هم اکنون از دو گام ابتدایی، یعنی انقلاب اسلامی
بچه‌ای که یک جعبه شکلات را به مادرش ترجیح می‌دهد، تقصیری ندارد، بد نیست، بی‌احساس نیست. تنها بچه است. بچه‌ای که هوس شکلات کرده. شکلات‌ها را که خورد و یا به تهش رسید، یا دلش را زد، برمی‌گردد به آغوش مادر. هذیان‌های شبِ پرخوری‌اش را می‌آورد. دل‌دردهای بعد از شکلات را...
مادر اما مقصر است به خاطر مادری‌اش! می‌توانست آن قدر امن نباشد. می‌توانست با حسرت نگاهش را به لب‌های خندان و شکلاتی کودکش ندوزد. می‌توانست کمی غرور بگذارد توی گنجه برای م
امام جواد علیه السلام:تَأْخِیرُ اَلتَّوْبَةِ اِغْتِرَارٌ وَ طُولُ اَلتَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ وَ اَلاِعْتِلاَلُ عَلَى اَللَّهِ هَلَکَةٌ وَ اَلْإِصْرَارُ عَلَى اَلذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَکْرِ اَللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اَللّهِ إِلاَّ اَلْقَوْمُ اَلْخاسِرُونَ
تاخیر در توبه، خود را فریب دادن است و امروز و فردا کردن زیاد، باعث #سرگردانی است و پیامد عذرتراشی برای خدا، هلاکت است و پافشاری بر گناه در اثر آسوده خاطر بودن از مکر خداست «و از مکر خد
از هر چیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان‌های بی‌مورد نماید، اجتناب کنید. هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی و همراهی بگذراند. آنچه در خانواده خیرات وجود دارد، مال زن و شوهر است و در نهایت مال فرزندان است، مال یک طرف نیست. اگر خدای ناکرده در محیط خانواده بی‌محبّتی و عدم اطمینان و صمیمیت باشد، رنجش مال هر دو طرف است. ۱۳۷۶/۹/۶
 
 
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
 
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشقورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
 
چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
 
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنجعلت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست
 
با غبار راه معشوق است راز آفتابخاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
 
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کسهر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
 
خود د
«درد که تنها در نسوج آدمی پرسه نمی‌زند. گاهی هم ساکن اشیاء می‌گردد. حتی ممکن است در قاب عکسی منزل کند یا حتی در الفاظ یک صدا. باید کلمه بهترین مکان برای سکونت درد باشد که آدمی رنجش را در کلمه مستحیل می‌کند و بر صفحات کاغذ می‌نویسد تا درد را دور از خود محبوس کلمات کند.»
#رود راوی، ابوتراب خسروی
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
همه ی ما گرفتار توهین ها و چرند گویی های دیگران شده ایم، ادم هایی که زندگی خودشان ویرانه ای بیش نیست ولی در مقام قضاوت، هر حرفی که دلشان می خواهد میزنند.
1- بی عقل نباش
در برخورد با چنین مسائل روزمره ای، یعنی توهین ها یا اظهار نظر های نادرست دیگران که باعث رنجش ما می شود مهم ترین کار این است که آرامش مان را حفظ کنیم، در صورتی که گرفتار اضطراب و رنجش شویم، عقل مان از کار خواهد افتاد و واکنش های نادرستی نشان خواهیم داد.
 
2- از حرف هایشان نرنج
قدم دو
شاید راه حل آنجا نباشد که داد و فریاد راه بیندازم و بخواهم از خطرهای احتمالی اجتناب کنم. شاید گشودن این گره در اعتماد کردن باشد، و بعد تمام‌قد حاضر بودن و از پس نامعلوم‌ها برآمدن. شاید محافظت راه درستی نباشد. شاید اگر به جای زمین را پاییدن به بالا نگاه کنم، دیوار سنگی جلوی دیدم نباشد، شاید حتی یک شکاف روی دیوار باشد که جهت را از قطب‌نمای ملکه‌خانمِ ذهن بهتر نشان دهد. از تخت فرمانروایی پایین بیا دیگر!  اینهمه ستاره در آسمان هست، باید بتوانم
زلزله ، مست غروری تو و بی درمانیخوره ی روح و روانی ،گُسل تهرانیغدّه ای دائمی هستی وَ حکایت داریزخمِ بدخیم و تکاننده ی جرّاحانیمایه ی رنجش و رنجاندن پیرامونیوقتِ آرامش خودهم سبب طوفانیمثل چنگیزی و ویرانی عالم کارتاوج رسوائی و بدنام و بلای جانیبسته ای دست نرون هم نفس ضحّاکیگریه ی عاقل و خندیدن نادانانیبارِ کج هستی و هرگز نرسی تا مقصدجاده ای صعبی و مثل شب گورستانیآتشی در خودِ خویشت که بسوزی دائملرزشت کرده هویدا که چه بی بنیانی.
زلزله ، مست غروری تو و بی درمانی
خوره ی روح و روانی ،گُسل تهرانی
غدّه ای دائمی هستی وَ حکایت داری
زخمِ بدخیم و تکاننده ی جرّاحانی
مایه ی رنجش و رنجاندن پیرامونی
وقتِ آرامش خودهم سبب طوفانی
مثل چنگیزی و ویرانی عالم کارت
اوج رسوائی و بدنام و بلای جانی
بسته ای دست نرون هم نفس ضحّاکی
گریه ی عاقل و خندیدن نادانانی
بارِ کج هستی و هرگز نرسی تا مقصد
جاده ای صعبی و مثل شب گورستانی
آتشی در خودِ خویشت که بسوزی دائم
لرزشت کرده هویدا که چه بی بنیانی.
#احمد_
همه شان یا به خاطر بوفون رفته اند به یوونتوس،
یا به خاطر عظمت تاریخچه به یونایتد،
یا به خاطر جذابیت پروژه جاه طلبانه، به پاریسن ژرمن.
اخبار فوتبال را که دنبال می کنی عجیب است.
هیچ کس به خاطر پول به هیچ تیمی نمی رود مگر در لیگ چین و قطر!!!

پ.ن: صداقت غربی ها دارد دیوانه ام می کند.
چقدر خوب اند این غربی های قانون مدارِ اخلاق گرا.
مدیر عامل و سهامدار باش؛ تامین ضمانتنامه های بانکی هم پنجاه پنجاه.
گفتم حقوق پیشنهادیت کم هست ولی من ادم بسازی ام؛ اهل قناعتم و لبخند زدیم.
گفت حقوق سال اولت اینه؛ بعد شراکت سود هست در هر قرارداد.
خوشحال شدم. نه بخاطر مبلغ و پیشنهادش...برای اعتمادی که آدمها به من میکنن که اعتبار و سرمایه شون رو به من بسپرن. 
اینها کماکان میتونه من رو خوشحال نگه داره.
جمعه داشتم فکر میکردم برای محقق کردن رویای شغلیم نیاز دارم خستگیها و سختیهای بیشتری تحمل کنم. ر
از دیروز جادویی‌ باید بنویسم، که م پیام دلتنگی داد، اینکه همه‌ی ساعت‌های روز به تو فکر می‌کنم و ح که شرط رفاقتم را که گذاشته بودم برآورد. بله دنیا کرنشی به سویم کرد و این تصور را القا کرد که دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور. اما راستش نه که من آدم بدبینی باشم منتها تجربه‌ام چیز دیگری می‌گوید. تجربه‌ام می‌گوید پسِ هر خوشی زهر هلاهلی‌ست و لذا دلخوش نشو که دائما یکسان نباشد حال دوران خر نشو. فعلا که هرکداممان در سویی هستیم و مشغولیم و هیچ
جرأت کنید راست و حقیقی باشید.جرأت کنید زشت باشید!اگر موسیقی بد را دوست دارید، رک و راست بگویید.خود را همان که هستید نشان بدهید.این بزک تهوع انگیز دوروئی و دو پهلویی را از چهره روح خود بزدایید، با آب فراوان بشوئید!ژان کریستف
امروز دومین روزیه که بدون مادرم سپری میشه، مادری که با کلی سفارش به سمت مشهد رهسپار شد. و این دوروز خیلی بد داره میگذره. فکر می کردم وقتی بره می تونم با آزادی کامل بیرون برم و هرکاری می خوام بکنم ولی اصلن بهم خوش نگذشت، در
رو دلم انگاری یه وزنه ی سنگین و بزرگ گذاشتن خیلی سنگین 
یه چیزی انگار قلبمو فشار میده شاید عذاب وجدان دلاییه که شکستم شاید به خاطر حس نفرتی که تو عمق دلم کاشته شاید به خاطر یادآوری همه ی حماقتاییه که کردم یا به خاطر حرفی که زدم و پاش نموندم 
اگه به خاطر یکی از اینا بود که خوب بود ولی وقتی به خاطر همه ی ایناس میشه نور علی نور . 
کاش میشد یه کاری کنم با این وزنه ی لعنتی کاش میشد درستش کنم این تپش قلبی رو که پایین نمیاد کاش میشد یه کاریش کرد 
دیگه حت
لطفا اگر حال روضه ندارید از خوندن این غزل صرف نظر کنید ...
به بالینم بیا ای شمعِ زهرازمین گیرت شده پروانه ی توحلالم کن ، اگر بد بودم و خوبکه دارم می روم از خانه ی توپس از آن درد های زخمِ پهلورسیده وقت تسکینم علی جانوصیت می کنم تنها تو هستیوصی غسل و تدفینم علی جان به أسما گفته ام هنگام غسلمکه همراه و کمک حال تو باشد دلیل گریه های من همین استپس از من رنج دنبال تو باشدخودت غسلم بده اما شبانهبه همراه همین پیراهن منمبادا که دلت آتش بگیردبرای زخم های
من مواعظ علی بن الحسین‌علیه السلام: وقال له رجلٌ: إنّی لأحبّک فی
اللّه حبّاً شدیداً، فنکس علیه السلام ثمّ قال: الّلهم إنّی أعوذبک أن
اُحَبّ فیک وأنت لی مبغض ثمّ قال له: أحبّک للذی تحبّنی فیه. (تحف العقول صفحه ۲۸۲) نکته
اساسی که در این بیان وجود دارد و درس بزرگی برای ما است، توجه فوری به
خطری است که در برابر چنین پدیده‌ای (محبوب بودن نزد مردم بخاطر خدا) انسان
را تهدید میکند. لذا وقتی آن مرد به حضرت عرض می‌کند که شما را برای خدا
دوست دارم نم
✨﷽✨
> دعا کنید #ثواب بدون سوراخ نباشد! <
گر نه موش دزد در اَنبار ماست
گندم اعمال چهل ساله کجاست؟
اول ای جـان دفـع شرّ مـوش کـن
بعد از آن، در جمع گندم کوش کن
باید اخلاق رذیله برود. قدیم گندم
را در انبار مےریختند، موش هم بود.
موش ها گندم را می خورند.
هرچه این شخص گندم مےریخت،
از آن طرف موش ها این گندم را مۍخوردند. شاعر خوب شعری می گوید. می گوید : گر نه موشی دزد در اَنبار ماست، قدیم به کیسه اَنبار می گفتند. گنـدم اعمـال چهـل ساله کجـاست؟
ما موش دزد
بلوغ عاطفی در واقع به معنای مدیریت عواطف است. بلوغ عاطفی به این معنا نیست که ما عواطف خود را پنهان و یا سرکوب کنیم. بلوغ عاطفی به شما کمک می کند تا در زمان های ضروری زندگی تان تصمیمات عاقلانه تری بگیرید و نگذارید که احساساتتان بر شما غلبه کند.
بلوغ عاطفی یعنی اینکه فرد به مرحله ای از رشد عاطفی رسیده است که می تواند به طور مناسب احساسات مثبت و منفی خودش را در زمان مناسب و به شکلی مناسب بیان کند.
نشانه های بلوغ عاطفی
موقعی که بفهمید رفتار بد دیگرا
برای قهوه سرد و غذای شب مانده
برای دیدن صدباره ی پدر خوانده
برای آن ها که در تنت مرور شدند
به خاطر آنهایی که از تو دور شدند
به خاطر غزل گیر کرده در دهنت
برای مرده ی جا مانده زیر پیرهنت
برای چاقو دادن به دست های جدید
برای دوست شدن با شکست های جدید
به خاطر همه گریه های نیمه شبی
خدای گم شده در چند جمله عربی 
برای خاطر شعر، این دکان رنگ رزی
برای این ادبیات فاخر عوضی 
به رقص مرگ میان تنت ادامه بده
نفس بگیر و به جان کندنت ادامه بده
ساعت دوازده است و نیمی.
مردِ بی‌سر کلاه دارد اما کلاه، مردِ بی‌‍‌سر ندارد.
و نقشِ سیب بر دیرکِ راهنما چیزی می‌گوید.
*
«کسی نیست که نباشد»
همیشه گفته‌ام.
یعنی مردِ صاحب‌کلاه - که در خیابان راه می‌رود-
حتماً هست و اگر نباشد، حتماً دهانی دارد.
 
 
 
امیر المومنین علیه السلام فرموده :
 تمام خیر در سه چیز جمع شده است:
 نگاه  * سکوت  * سخن

هرنگاهى که پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. 
هر سکوتى که اندیشه اى در آن نباشد، غفلت است.
هر سخنى که ذکرى در آن نباشد، بیهوده است. 

خوشا بحال کسى که:
نگاه او پند، سکوت او اندیشه و سخن او ذکر باشد، بر گناهش گریسته و مردم از شرش در امان باشند.
من به عنوان یک زن، نمیگویم که میز آرایش نداشته باشی، اما میگویم حداقل از میز تحریرت بزرگ تر نباشد!نمیگویم لوازم آرایش نخر، اما میگویم حداقل کتاب هم بخر .من نمیگویم دل نبند، عاشق نشو ، به خاطر عشقت فداکاری نکن، بلکه میگویم عاشق خوب کسی شو . به کسی دل ببند که عشق را، این صمیمیت روحانی را خوب بفهمد و بشناسد.نمیگویم هر ماه رنگ موهایت را به روز نکن، اما یادت نرود دانش و سوادت را هم به روز کنی . مقاله بخوانی و بدانی در دنیا چه میگذرد .من نمیگویم کمدت پ
باز ای الهه ی ناز با دل من بسازکین غم جانگداز برود زبرم
 
گر دل من نیاسود از گناه تو بودبیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری به سویت درازبیا تا غم خود را با راز و نیازز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدفبه خدا همچو مرغ پر شور شعفبه سویت بپرم
آن که اوبه غمت دل بنددچون من کیست؟ناز توبیش از اینبهر کیست؟
تو الهه ی نازی در بزمم بنشینمن تو را وفا دارم بیا که جز ایننباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمربه خدا اگر ازمن نگیری خبرنیابی اثرم.
 
کریم ف
یه انتقادِ کوچیک!
۱۶ آذری که فقط اسمش روز دانشجوست!
یک سال چرخید و مجددا رسیدیم به ۱۶ آذر! روزی که فقط اسمش روز دانشجوست! 
این را میگویم چون هر جا که باید پشت دانشجو بود، مقابلش قرار میگیرند! هر جا که دانشجو ایده داده، ایده اش را منهدم کردند! هر جا خواسته همکاری کند، دستش را قطع کردند! هر بار خواسته پا بگیرد، زمین گیرش کردند! جامعه ی فعال یعنی جامعه ای که دانشجو در آن فعال باشد و قلب تپنده اش باشد! سال قبل خیلی درگیر فعالیت های دانشجویی نبودم، ول
جز هادی پاکزاد که واقعا به افسردگی ام دامن زده، نمیتوانم تشخیص دهم چه موزیکی را دوستدارم بشنوم. فقط میدانم دیگر کشش گوش دادن به اهنگ های پر سر و صدای NF و sia را ندارم. مدت زیادی میشود بیت بریک دنس گوش نداده ام. اهنگ های نامجو را دوستندارم. شادمهر و ابی و ان یارو چی چی بود؟ هان چاووشی. انها چه چسناله بلغور میکنند واقعا؟ تا کی قرار است شکست عشقی بخورند؟ یکی دو تا  ویالون بیکلام هست که همچنان دوستدارم بشنوم. اهنگ های گروه موسیقی محبوبم همه برایم تک
ثروتمند ترین آدم روی زمین هم که باشی، اگر عاشق نباشی‌، تهی دستی بیش نیستی! اگر کسی نباشد تا هنگام شادی باتو بخندد، هنگام ناراحتی، باتو بگرید. منفعتش به چیست؟ کسی نباشد تا دستت را بگیرد، زیر گوشت نجوای عشق سر دهد. هرشب با دیدن چشمانش سر به بالین بگذاری و هر سحر با دیدن...
از یک جایی به بعد شیفته حنیف شدم. هی نگاهش کردم و بغض کردم. هی محو چاوش خواهی‌اش شدم و حسرت خوردم. از یک جایی به بعد، برادر جان برای من شد روضه مصور. هی کاش و آه شدم وقت شنیدن «چشم»‌ حنیف به هر چه برادر جانش می‌خواست. این حجم دل سپردگی، این عمق از خاطر کسی را خواستن، کاش ما داشتیم برای امام زمان. کاش قد حنیف بشوم در دلدادگی، که هر چه تو بخواهی... که فقط نگاهم کن...که دنیا نباشد اگر تو نباشی... که لب تر کن فقط... کاش حنیف باشیم برای امام زمان...یار تنوری.
گلچین اشعار و غزلیات سعدیمن بی‌ مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم
که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت
کآب شیرین چو بخندی برود از ش
عبدالواحد بن مختارگوید از امام باقر ع فرمود ای عبدالواحد مردی که دارای این عقیده مذهب تشیع باشد هر چه در باره او گویند زیانی باو نرساند اگر چه بگوبند. دیوانه است و اگر بر سر کوهی هم باشدخدا را عبادت کند تا مرگش برسد 2 رسولخدا ص فرمود دای تبارک وتعالی فرماید اگر در روی زمبن جز یک مومن نباشد باو از همه مخلوقم بی نیازی جویم واز ایمانش همدمی برای او سازم که بهیچ کس محتاج نباشد 
 
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
جناب دکتر عباسی 
براحتی از مسئولین نظام جمهوری انتقاد می‌فرمایید از هنر پیشه ها و... ولی بخدا قسم شما هم در کوتاهی ها و ایرادات و نواقص موجود مقصرید...و بدون شک در پیشگاه خداوند در مقابل تک تک کلمات باید پاسخگو باشید
شما از جناب دکتر احمدی نژاد انتقاد میکنید و میدانید سخنان شما و پخش حداکثری آنها در اواخر حکومت خاتمی باعث به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد شد ... و انتقادات از احمدی‌نژاد باعث
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
پدر تو و فاروقِ وى (عُمر) نخستین کسانى بودند که حقّ علی را ربودند و با او به مخالفت برخاستند و هر دو در این امر هم دست شدند. سپس او را به سوى خود فرا خواندند؛ ولی وى در بیعت با آنان درنگ ورزید و از این کار طفره رفت. سپس آن دو- ابوبکر و عمر- به رنجش افکندند و او را به سختى دچار ساختند تا اینکه وى نیز بیعت کرد و تسلیم ایشان شد... [نامه معاویه به پسر ابوبکر]
 
 
http://fiish.blog.ir/post/1097
سلام
چند روز پیش داشتم فیلم " و خداوند عشق را آفرید" تولیدش سال ۱۳۸۴ بود ، نگاه می کردم از تلویزیون آخر فیلم این دکلمه رو نوشته بود.
به نظرم خیلی قشنگ بود دوست داشتم تو وبلاگمم بنویسم:
 
 
 
رودها در جاری شدن
و علف ها در سبز شدن معنی پیدا می کنند
و کوه ها با قله ها
و دریاها با موج ها زندگی پیدا می کنند
و انسان ها
همه ی انسان ها
با عشق، فقط با عشق
 
 
پس بار خدایا بر من رحم کن
بر من که می دانم ناتوانم رحم کن
باشد که خانه ای نداشته باشم
باشد که لباس فاخ
از ازل، خواب عشق با آمدن تو تعبیر می شود.
محبت با اجازه تو از کلبه عشق خارج می شود.
صداقت با یاد تو محکم تر گام بر می دارد
و 
احساس با نسخه تو برای آدمیان تجویز می شود.
مادرم ...
ای زیباترین زیبایی عالم ...
ای الفبای وجود من ...
ب خاطر ساعاتی که مرا با خود حمل میکردی 
ب خاطر ساعاتی که مراقب من بودی
از تو سپاس گزارم 
و
ب خاطر مهر مادرانه و نابت
ب خاطر بهشتی که فقط خداوند قیمتش را می داند 
برایم دعا کن ...
دعا کن که در بحبوحه پلیدی ها و ناملایمات روزگار دست
با خودم می‌گویم می‌خواهی پاکم کنی، طیب و طاهر برای مهمان شدن به ماه ت! میخواهی تمامِ غفلت های این ایام را جبران کنی، بیندازی ام روی تخت و کاری کنی از گلو درد خوابم نبرد، که از این پهلو به آن پهلو نام تو را ببرم، که یاد و نامت باز پرتکرارترین فکر و ذکرم شود، می‌خواهی تب کنم تا بسوزد هر چه غیر از تو در جسم و جانم دل خوش کرده و پروار شده. می‌خواهی ذوب شوند، نباشد.
به خاطر همین هاست که از سرماخوردگیِ وسط گرما و ظل آفتاب پیدا شده ام راضی ام و از بابت
گاهی کار اشتباهی می کنی و پشیمان می شوی. شاید راه جبرانی باشد برای جبران این اشتباه. اما گاهی این اشتباه را تکرار می کنید. بارها تکرار می کنی. در این صورت چطور ممکن است راهی برای جبران اشتباه وجود داشته باشد؟
دلم می خواهد به او بگویم من را ببخشید به خاطر تکرار اشتباهم. ناراحت نباشد به خاطر ناراحتی که من برای او پیش آوردم. می دانم اشتباه می کنم. می دانم آخر هر اشتباهم به بد سرانجامی می رسد نمی دانم چرا هی تکرارش می کنم. امیدوارم او انقدر بزرگوار و
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله):ای بندگان خدا، به خاطر خدا دوست داشته باشید و به خاطر خدا غضب کنید، به خاطر خدا یاری کنید و به خاطر خدا دشمنی کنید،همانا به ولایت الهی نمی رسید مگر اینکه چنین باشید و طعم ایمان را نمی چشید مگر اینکه اینچنین باشید.صفات الشیعه، ص45.
گاهی اوقات هیچ چیز به اندازه ی دیر لود شدن یک وب سایت، یا نمایش کند ویدیو تحت وب عذاب آور نیست. مشکلات اینترنتی همواره موجب رنجش بسیاری از کاربران اینترنت، بخصوص آن هایی که کار کوتاه یا اضطراری دارند می شوند. اما با این حال روش هایی برای افزایش سرعت و قدرت وای فای در محل کار یا زندگی شما وجود دارد که خیلی از آنها هزینه ای برای شما در بر نخواهند داشت. در این مقاله قصد داریم تعدادی از این روش ها را با شما در میان بگذاریم.
ادامه مطلب
گاهی اوقات هیچ چیز به اندازه ی دیر لود شدن یک وب سایت، یا نمایش کند ویدیو تحت وب عذاب آور نیست. مشکلات اینترنتی همواره موجب رنجش بسیاری از کاربران اینترنت، بخصوص آن هایی که کار کوتاه یا اضطراری دارند می شوند. اما با این حال روش هایی برای افزایش سرعت و قدرت وای فای در محل کار یا زندگی شما وجود دارد که خیلی از آنها هزینه ای برای شما در بر نخواهند داشت. در این مقاله قصد داریم تعدادی از این روش ها را با شما در میان بگذاریم.
ادامه مطلب
گاهی اوقات هیچ چیز به اندازه ی دیر لود شدن یک وب سایت، یا نمایش کند ویدیو تحت وب عذاب آور نیست. مشکلات اینترنتی همواره موجب رنجش بسیاری از کاربران اینترنت، بخصوص آن هایی که کار کوتاه یا اضطراری دارند می شوند. اما با این حال روش هایی برای افزایش سرعت و قدرت وای فای در محل کار یا زندگی شما وجود دارد که خیلی از آنها هزینه ای برای شما در بر نخواهند داشت. در این مقاله قصد داریم تعدادی از این روش ها را با شما در میان بگذاریم.
ادامه مطلب
ارزش و اهمّیّت اخلاص
اخلاص، معیار ارزش عبادت، مقامی از مقامات مقرّبان الهی و هدف دین است. هر کس آن را یافت، موهبتی الهی نصیبش گشته که به وسیله آن به مقامات بزرگی خواهد رسید. چرا چنین نباشد، در حالی که خداوند متعال، بندگانش را به آن امر کرده، می فرماید:
«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»[4]
خدا را بخوانید، در حالی که تنها برای او در دین اخلاص می ورزید، اگر چه کافران را ناخوش آید.
در سخنان پیشوایان معصوم،
خبرها را چرخی زدم و امار مرگ این چند روز اخیر را دیدم، دوباره یادم آمد که چقدر مرگ نزدیک است و ترسناک. ترسناک از این جهت که وقتی اصلا فکرش را نمیکنی به سراغت می آید. وقتی خیال می کنی شب برمیگردی و بچه ات را بغل می کنی، عزیزانت را میبینی و شاید بالاخره یکی از آن هزارتا دوستت دارمی که توی قلبت جمع شده را به زبان بیاوری، به مادرت زنگ میزنی که نگران نباشد و بعد تق، یک گلوله از نمی دانم کجا می آید و دوستت دارم هایت را همان جا توی قلبت دفن میکند. بچه ات
هنر نه گفتن نوشته ی دیمون زاهاریادسترجمه ی میترا میرشکارنشر علمخلاصه نویسی: سید حسن کاظم زاده (کاظمینی)بخش دوم
روانشناسی جسارت:
ما با جسارت به  دنیا نمی آییم بلکه این یک مهارت اکتسابی است. جسور بودن یعنی داشتن اعتماد به نفسی که با آن می توانیم نیازها و خواسته های خود را ابراز کنیم و به دنبال اهداف باشیم.
جسارت یعنی ابراز دیدگاه و نظرات و عدم وجود این احساس که نیاز به تایید و تصدیق دیگران دارید.
مثال: دوستی شما می‌خواهد روز جمعه او را به فرودگ
به‌خاطر سین. که امروز زل زد توی چشمام و همه چی‌رو صادقانه گفت؛ زل زد بهم و حقیقت رو -هرچه‌قدر بد و نابود- کوبید تو صورتم. به خاطر سین. که شجاعتش رو بهم داد و یادم داد که باید دستمال ببندم دور چشمام و چشم‌بسته، «فقط و فقط برم».
بین همه‌ی دعاها و مناجات‌ها خوانده و نخوانده، همین دو تا کلمه‌ی کوچک را جا گذاشته بین بقیه تا بعد از این همه سال سیاه بیاید و بیاید و بیاید و... برسد به دست من!
«و اعمُر قلبی» عمران یعنی آبادی، ساختن. «دلم را بساز»، «آباد کن دلم را». اگر خرابی نباشد، اگر ویرانی نباشد، کدام عمران؟!
خرابم... دلم ویرانه است... بسازش!
رنج و راحتی همیشه با هم هستند و هیچ وقت از هم جدا نمی شوند فقط ترتیب حضورشان و تقدم و تاخرشان در موارد مختلف فرق دارد.
اگر اول رنج را انتخاب کنی بعد از آن راحتی را خواهی چشید اگر اول راحتی را انتخاب کردی بعدش نوبت رنج خواهد بود.
در هر موردی این موضوع صادق هست، مثلا درس خوندن. کسی که درسا رو تا شب امتحان نمیخونه یعنی اول راحتی رو انتخاب کرده باید رنجش رو شب امتحان و حتی تبعات بعد از شب امتحان که شامل نمره نامطلوب و ضربه به معدل و...  هست رو بچشه و بر
به نام خدا و با سلام،هیچ کس به ما نگفت دنیا بد است،حرام است،نجس است رنجی است بی پایان...لیک دنیا و زندگی موهبتی است که به ما ارزانی شده،توفیقی است که می توانست نباشد، احتمال بودن هر کدام از ما نزدیک به صفر است،می شد که هر کدام از ما هیچ وقت نباشد،حالا که هستیم باید قدر این هدیه عزیز را بدانیم و به بهترین شکل فعل بودن را صرف کنیم،ما هستیم و‌ هستی ما افتخار ما و افتخار ما هستی ماست.
ادامه مطلب
همه چیز را میشه دوست داشت
مثلا ...
درخت را
نه به خاطر میوه اش،به خاطر سایه اش که بر سر دوست و دشمن می افکنه
دیوار را
نه به خاطر بلندی اش،برای اینکه هیچ وقت پشت آدم رو خالی نمی کنه
دریا را
نه به خاطر بزرگی اش، برای یک رنگی اش،
ادامه مطلب
شما نماز منید. پسرم خواهرت را خوابانده‌ام و حالا همین‌طور که یک دستم به گهواره توست و نیم‌نگاهم به چشمان خواب‌زده و نیمه‌بازت، می‌نویسم. حقیقت این است که شما عشق منید و همه وجودم و تماشایتان لذت‌بخش‌ترین تجربه دنیا، ولی هرچه برایتان می‌کنم به خاطر خداست. به خاطر او که مالک همه‌ٔ عالم است و سخی؛ که شما را به من بخشید. شمایی که دست هیچ بشری قادر به آفرینشتان نبود. زیبایان کوچک دوستتان دارم؛ بیشتر به این خاطر که عاشق خدایتان هستم. 
شما نماز منید. پسرم خواهرت را خوابانده‌ام و حالا همین‌طور که یک دستم به گهواره توست و نیم‌نگاهم به چشمان خواب‌زده و نیمه‌بازت، می‌نویسم. حقیقت این است که شما عشق منید و همه وجودم و تماشایتان لذت‌بخش‌ترین تجربه دنیا، ولی هرچه برایتان می‌کنم به خاطر خداست. به خاطر او که مالک همه‌ٔ عالم است و سخی؛ که شما را به من بخشید. شمایی که دست هیچ بشری قادر به آفرینشتان نبود. زیبایان کوچک دوستتان دارم؛ بیشتر به این خاطر که عاشق خدایتان هستم. 
ـ زیاد شدن نعمت
ـ رنجش و وحشت شیطان
ـ نجات از فتنه های آخر الزمان و ایمنی از دام های شیطان
ـ مستجاب شدن دعا
ـ دفع بلا و وسعت روزی
ـ بازگشت به دنیا در زمان ظهور
ـ اشراق نور امام علیه السلام در دل دعا کننده 
ـ ایمنی از عقوبتهای اخروی
ـ بشارت و مدارای قابض الارواح هنگام مرگ
ـ مشمول دعای رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) می شود
(مکیال المکارم،ج1، ص204- 270)
التماس دعای فرج از همه شما عزیزان
#دعا برای ظهور
ادامه دارد...
یه اتفاق یا حالا هرچی خوب دیگه که داره برام میفته
اینه که 
دارم بی تفاوت میشم
شروع کردم به گذاشتن تمرکز جدی روی کارهام
و کلا ایگنور کردن ادمهای منفی یا ادمهایی که به هر دلیلی یه دوره ای باعث رنجش من شدن.
این احساس رو من خیلی دوست دارم.
فانتزیم بود به این احساس برسم.
راستی دو تا صدای پرنده براتون ضبط کردم از بیرون، میفرستم
به زودی از ونکوور عکس میذارم واستون :)
دوستون دارم :)
دریافتحجم: 355 کیلوبایتتوضیحات: پرنده 1
دریافتحجم: 186 کیلوبایتتوضیحات: صد
در طی دوران آشنایی و نامزدی این امکان وجود دارد که توقعات غیرعقلانی نسبت به ازدواج در هیاهوی عشق رمانتیک دو دلداه‌ی جوان به گونه‌ای جدی مجال خودنمایی پیدا نکند. اما پس از آن که ازدواج صورت گرفت، این توقعات خود را آشکار خواهند ساخت.
حال شما به احتمال زیاد با این واقعیت روبه‌رو می‌شوید که همسرتان توقعات غیر واقعی شما را بر آورده نمی‌سازد و جالب این که همسر شما نیز از این که شما توقعات غیرواقعی او را برآورده نمی‌سازید، احساس ناکامی و رنجش م
امام صادق ع  فرمود مومن مبان دوترس.قرار دارد گناهیکه انجام. داده.  و نمیداند. خدا در باره او چه میکند 2. عمربکه باقی مانده  نمیداندچه مخا لکی  گناهانکه مایه هلاک او است مرتکب میشود پس هر صبح و هردم ترسانست و جز ترس اصلاحش نکند. زیرا ترس موجب. شودکهاز گنان. گذشته. توبه کنو ودر. اینده بیشتر بطاعت وعبادت پر دارد امام صادق ع فرمودپدرم مبفرمود. هیچ بنده مومنی نیست  جز انکه در دلش  دو. نور است نور ترس و نور. امید اگر ابن وزن شود ار ان افرون نباشد. واگر ا
1. فاصله مثل تَرَک روی شیشه است . هرچقدر هم کم امّا وقتی افتاد دائم هراس شکستن و ریختن داری . پاره‌پاره . تیزتیز ...
فرشید فرهادی
 
2. ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺯﻧ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮ ﺷﻮﻫﺮﺵ/ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺣﻖ ﻫﻤﺴﺮﺵ/ ﻣﺜﻞ ﻣﺠﻨﻮﻧ ﻪ ﻟﻠ ﺩﺭ ﺩﻟﺶ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟ/ ﺷﻮﺭ ﺷﺮﻦ ﻧﺎﻬﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺳﺮش/ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ... ﻮﻥ ﺷﺎﻋﺮ ِ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﺧﻨﺠﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍ/ ﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻭﺍ ﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺯﺧﻢ ﻫﺎ ﺩﻓﺘﺮﺵ/ ﺧﺴﺘ ﺩﺍﺭﺩ ... ﻧﺪﺍﺭﺩ؟ ! ﺍﻨﻪ ﻋﻄﺮ
او با خودش می‌اندیشد آفتابی نشدن در جاهایی که معمولا آدم‌های اهل کتاب و مطالعه سر و کله‌شان پیدا می‌شود، خوب است یا بد؟ اگر کتاب‌فروش جیحون اصلا یادش نباشد او را آخرین‌بار کی دیده، خوب است یا بد؟ اینکه بدون پرسش از فروشندگان دقیقا بداند کدام کتاب را در کدام قفسه پیدا کند خوب است یا بد؟ اینکه کتاب‌هایی را که می‌خواند در شبکه‌های اجتماعی مختلف جار نمی‌زند خوب است یا بد؟ اینکه لیستی از کتاب‌هایی که امسال قصد خوانش آنها را دارد در جایی
متن اهنگ رضا بهرام به نام لطف
ببین عاشق شدم ای رهگذر مرا هرجا که شد با خود ببر باور کنتا تو از راه رسی شاعران شعر سرایند قوم مردان مبارز به این شهر بیایندتا تو از راه رسی پنجره ها باز بمانند مرد و زن بر سر هر کوچه آواز بخوانندخالی از لطف نباشد گذری کنی از این کوچه بن بستخالی از لطف نباشد بر دل غم زده ما بکشی دستمن توقع ندارم همنشینم شوی ای حضرت دریاخالی از لطف نباشد بزنی موج بر این ساحل تنهازیبای من تنها تویی صبر و قرار من همه دار و ندار مننخوا
بسم الله
 
امشب مستند "نان گزیده ها" راجع به کارگران هپکو رو دیدم و بغض کردم.اولش بغضم به خاطر روزهای خوبِ از دسته رفته ی این خاک به خاطر دزدی های ناتموم این آدم ها بود.ولی بعدش بغضم به خاطر ناتوانی خودم بود.که انگار هیچ کاری از دستم برنمیاد و فردا صبح همه ی این ها از یادم میره.از یادم میره و انگار اصلا وجود نداشته.میرم گم میشم تو زندگیِ پر از هوس و لذتِ خودم.انگار نه انگار که کلی آدم همین امشب شب رو با عذاب گذروندن و من هیچ کاری براشون نکردم.یه جا
روز به روز خاطر مبارکمون رو باید آزار بدیم که خاطر نامبارک دیگران و اطرافیان از حرفامون، کِردارمون و افکارمون رنجیده نشه.
کِی برسه اون روزی که بیخیال تموم این مسخره بازیا بشم و بزنم به سیم اول و آخر و برم که خودم باشم و خودم و خاطر مبارک همایونیم اصن.
این که توییترم دارن به حرم سرا و میکده شون تبدیل میکنن از عوارض روشن فکری و آزادی بیانشونه.
بریم که برا آزمون آزمایشی ارشد که جمعست آماده شیم.
دلم یک دوست جانی می‌خواهد که مهاجرت نکرده باشد،
جلسه‌ی مهم با فلان کله گنده نداشته باشد،
کشیک نباشد،
باردار نباشد،
شوهرش به ابرقوی سفلی منتقل نشده باشد،
بچه‌اش تب نداشته باشد،
همین پس‌فردا دفاع تز دکترایش نباشد،
کلنگ از آسمانش نباریده باشد.
یک همچنین وقتی که من چند روز مانده به تولدم اینهمه طبقه‌بندی‌نشده و درهم‌ریخته و درنطفه‌خفه‌شدهام،
بیاید برویم کنجی، دور از هیاهو ...
و من حرف بزنم و بغض کنم و پلک بزنم که اشک‌هایم نریزد 
و چانه
امروز به خداوند این پیامک رو فرستادم : 
"جر خوردم ولی نمیخوام تسلیم باشم. هم مصرف رو میخوام هم بهبودی و حال خوب رو" 
 
و خداوند این جوابو داد : 
همه اینها یه روزی تمام می شوند ... 
بیماری ها
اعتیاد ها
خشم ها
ترس ها
رنجش ها
دوری ها
فقدانها
بی پولی
تنهایی 
افسردگی
بی حالی
بی عشقی
بی محلی 
و...
 
فکر کنم خداوند دیگه اعصابش از دستم خورد شده که اینجوری جواب داده! نخواستم بیشتر اذیتش کنم با غرغرهام و گرنه اینه جوابم بهش: 
 
تیکه تیکه تیکه میشم تا اون روز،
چون همیشه نگران فراموش شدنم.
من بقیه رو فراموش نمی کنم.هرگز کسی رو فراموش نکردم.چهره شون از خاطرم پاک میشه ولی خودشون همیشه در من می مونند.بدون چهره ای که موقع فکر کردن بهشون به خاطر بیارم.
نمی دونم من برای بقیه چی هستم.آیا غبار بی چهره ای از کسی هستم که روزی اونجا بود؟
و یا شاید هیچ چیزی نباشم.که امیدوارم این طور نباشه.
بزرگترین ترس من اینه که بلند شم و ببینم دیگه نیستم...و هیچ کسی نبودنم رو نبینه.
چون میخوام به خاطر سپرده بشم.چون میخوام اینجا ب
خواهر دار شدم. خواهرهایی که هنوز معلومم نبود که در پذیرفتن دست محبتشان کوتاهی کرده ام. هنوز معلومم نبود که دزدکی چقدر دل بهشان سپرده ام و چقدر بار تنهایی عاطفی ام را روی دوش مهرشان گذاشته ام. اما همیشه یک چیز سخت این وسط هست. این جور وقتها....این جور دلگشودن ها و دل سپردن ها الان که توی انبساط است و خرم است و خوب است برای روزی که انقباضی پیش می آید مهیایمان می کند یا نه؟
آیا من روزی که کوچکترین ناراحتی و صدمه ای در راه این دوستی ها برایم پیش بیاید
شهیدی پاک گفته دل مطهر
نباشد شمر را حاصل مطهر
نباشد در عبث کاری الهی
که باشد سایه از هر شمر کاهی
به آن بد طبع سایه را خدا داد
خدا در سایه اش طبعی جدا داد
چنان طبعی به کاهی در تباهی 
و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی
اگر کم لوح خوش در سایه ماند
بدان از نورها بی مایه ماند
به تفسیری که حر آموخت دل ده
نرو از بهر هر سایه که ظل ده
که امروزی شده آن شمر کژ دل
و داعش را سپر از سحر کژ دل
به حیلت کاه را بر دیده آورد
همان برجام نافرجام دل سرد
نشد شهدی صمیمانه ز برجام
به زندگی فکر کن! ولی برای زندگی غصه نخور. دیدن حقیقت است، ولی درست دیدن، فضلیت.ادب خرجی ندارد ولی همه چیز را میخرد.با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنیا آمدی .مهربان باش و دوست بدار و عاشق باش.شاید فردایی نباشد. شاید فردایی باشد اما عزیزی نباشد...یادمان باشد؛ با شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت!یادمان باشد؛ با شکستن دل دیگران ما خوشبخت تر نمی شویم!کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم؛ باخدای او طرف هستیم
چیزی که بر من روشن است این است که تو مرا نمی‌خواهی. به همین صراحت. خواستن به شیوه‌ی خود، سراسر خود خواهی است که حوصله‌ی مرا سر می‌برد. خواستن اگر به طریقه‌ی خون و استخوان نباشد، اگر به شکستن استخوان و مباح کردن خون نباشد، تنها ملال انگیز است. خواستن تو، که البته چندی ست بر اثر رنجت به نخواستن بدل شده، که از سر فرصت و فراغت و اماها و اگرها ست چنگی به دل من نمی‌زند. 
من ایستادم که بار دیگر تو را بخواهم. صریح و برهنه مقابل تو ایستادم و چشمانم را
دلمان می‌خواهد ایران قوی باشد. دلمان می‌خواهد پیشرفت کنیم. دلمان می‌خواهد برنده باشیم. دلمان می‌خواهد کشورمان سربلند باشد. دلمان می‌خواهد فرزندانمان به ما افتخار کنند. دلمان می‌خواهد شهیدانمان از ما راضی باشند. دلمان می‌خواهد مدیون همدیگر نباشیم. دلمان می‌خواهد این روند افتضاحات متوقف شود؛ یا لااقل کند شود. دلمان می‌خواهد شعارها کم‌تر شود. دلمان می‌خواهد کارها بیشتر شود. دلمان می‌خواهد نماینده‌مان دزد نباشد. باندباز نباشد. تنبل
آیا می دانستید که برای رشد هماهنگ هر رابطه ای باید نسبت انتقاد و تعریف را رعایت کرد؟
دانشمندان تحقیقات زیادی در این زمینه انجام داده و نسبت ایده آل خوب و بد را به دست آورده اند.
☘نسبت_لوسادا
نسبت لوسادا نسبت مثبت و منفی در روابط بین مردم است. جان گاتمن اولین روانشناسی بود که به تاثیر این نسبت ها اشاره کرد. او به مدت ۴۰ سال زندگی بیش از ۳۰۰۰ زوج را تحلیل کرد و با در نظر گرفتن نسبت مثبت ها و منفی ها می توانست تا ۹۰ درصد احتمال طلاق را پیش بینی کند.
اماره یعنی بسیار امر کننده به بدی. نفس لوامه، همان نفس مومن است که همواره او را در دنیا به خاطر گناهانش وسرپیچی از اطاعتش ملامت می کند. بعضی گفته اند: نفس لوامه، جان آدمی است، چه انسان مومن صالح وچه انسان کافر . برای این که هر دوی این جان ها آدمی را درقیامت ملامت می کنند. نفس کافر، کافر را ملامت می کند به خاطر کفر و فسادش. و نفس مومن، مومن را ملامت می کند به خاطر کمی اطاعتش و این که
ادامه مطلب
یه روز و یه شب محمد حسینو ندیدم دلم براش تنگ شد . نباید به خاطر سختی داشتن بچه ناشکری کنم . خدایا شکرت به خاطر بچه های خوب و سالمی که به ما دادی ...
+ خیلی غصه دندون دردشو می خورم . می دونم خیلی از دندون پزشکی می ترسه اگه ببریمش . خداکنه یه جوری خودش خوب بشه !
 زیبا نوشتن همیشه ملاک نبوده است ولی نوشتن اری .
اینکه برایت بنویسم که تا قلم جوهر دارد تا خودکار بیک که عمری به اندازه بلکن بیشتر از نوح دارد می نویسد میشود از تو نوشت نه از خوبی هایت بلکه از بودن هایت که همشان خوب است . تو که خوب می دانی ما ادم ها مشمول وضمه ی عشقیم و همین بس است برای اینکه بگویم من از بودن تو کنار خود است که احساس بودنی دارم .
بگذار بگذریم و برویم سراغ اینکه از تو بخواهم مثلا:
بخواهم که مرا ببری به جایی که بودنت تمام نشود 
ببری
توانایی ارتباط با دیگران حقیقتا مغز رو در حالت های چالش با انواع شرایط قرار میده.موفق هم کسیه که بتونه خودش رو در تمام شرایط کنترل کنه. هر آدمی از میلیاردها سلول تشکیل شده که این سلول ها با تنش ها بر اساس ژنتیک و محیطی که درش قرار میگیرن واکنش نشون میدن( که تو این دوره ی ما تنشا کم نیست و روزانه با انواع مختلفی از اونا سر و کار داریم!). پس واکنش های ما بر اساس خیلی فاکتورهای دخیل با هم متفاوته که در مواردی افراد حساس تر رنجش بیشتری میبینن و اثرات
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک
سلام
بسم‌الله...
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد     
که در دستت به جز ساغر نباشد
 
زمان خوش‌دلی دریاب و در ی
رفتیم بیرون ساعت یک بعد از نیمه شب. فقط به خاطر برف. فقط به خاطر اینکه چندین سال بود دم تولدم برف نیومده بود. توی خیابون فقط ما داشتیم راه می رفتیم. انگار یکی داشت اکلیل می پاشید رو زمین. چند ثانیه ایستادم تا یادم بمونه برای بعدها. مثل تمام شب هایی که از بهمن یادم مونده. خوب یا بد. 
یا رب نظر تو برنگردد
تولد امسالم به خودم یه کتاب هدیه دادم. "من سر قولم هستم"
لطفا سر قول‌هات بمون.
پای آروزهات وایسا. براشون زحمت بکش. سختی‌هاشو قبول کن. کوتاه نیا. اگر ترسیدی هم پا پس نکش. اگر نمی‌تونی جلو بری حداقل عقب نرو. یک کم صبر کن. نفس بکش. شجاعتتو جمع کن و دوباره شروع کن.
فقط بدون نباید از رو بری. هر چقدر هم سخت باشه تو باید سخت‌تر باشی.
اگر دردت میاد به خاطر اینه که داری رشد می‌کنی.
اگر واسه تو پیش اومده به خاطر اینه که توانایی حلش رو دار
افکار منفی
توصیف نحوه تفکر منفی بسیاری از افراد یک شیوه منفی تفکر با افکار مزاحم و مزاحم را تجربه می‌کنند , اگرچه کسانی هستند که می‌توانند به سرعت از شر آن خلاص شوند . نحوه واکنش فرد به افکار بد و مقابله با آن , شدت افکار را مشخص می‌کند . افکار بد باعث رنجش کسانی می‌شود که در آن حالت ذهنی هستند . افکار منفی کنترل‌نشده می‌تواند به راحتی به موارد جدی از سلامت روانی , روانی و حتی جسمانی منجر شود . اگر این گیرنده‌ها در تمام عصب‌های بدن جذب و احسا
شهیدی پاک گفته دل مطهر
نباشد شمر را حاصل مطهر
نباشد در عبث کاری الهی
که باشد سایه از هر شمر کاهی
به آن بد طبع سایه را خدا داد
خدا در سایه اش طبعی جدا داد
چنان طبعی به کاهی در تباهی 
و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی
اگر کم لوح خوش در سایه ماند
بدان از نورها بی مایه ماند
به تفسیری که حر آموخت دل ده
نرو از بهر هر سایه که ظل ده
که امروزی شده آن شمر کژ دل
و داعش را سپر از سحر کژ دل
به حیلت کاه را بر دیده آورد
همان برجام نافرجام دل سرد
نشد شهدی صمیمانه ز برجام
جاله بدونید که توی نور کم، احساسات آدما بر عقلشون غلبه می‌کنه. اینو از اونجایی فهمیدن که توی یه فروشگاه، اگه نور یه راهرو یه ذره کمتر باشه، خریدارها کمتر منطقی عمل می‌کنن.به خاطر همینه که نور کافه‌ها معمولاً کمه...به خاطر همینه که آدما شبا صادق‌تر می‌شن...
آن شب وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است. دستش را
گرفتم و گفتم : باید راجع به موضوعی باهات صحبت کنم. او هم آرام نشست و
منتظر شنیدن حرف‌های من شد. دوباره سایه رنجش و غم را در چشماش دیدم. اصلاً
نمی‌دانستم چه طور باید به او بگویم، انگار دهنم باز نمی‌شد.
هرطور بود باید به او می‌گفتم و راجع به
چیزی که ذهنم را مشغول کرده بود، با او صحبت می‌کردم. موضوع اصلی این بود
که می‌خواستم از او جدا شوم. بالاخره هرطور که بود موضوع را پیش کش
هنر نه گفتن نوشته ی دیمون زاهاریادسترجمه ی میترا میرشکارنشر علمخلاصه نویسی: سید حسن کاظم زاده (کاظمینی)بخش سوم
فصل دوم:چرا با نگفتن مبارزه می کنیم 
نه یکی از کوچکترین واژه های زبان است که ما از استفاده کردنش می‌ترسیم. چرا برای گفتن "نه" اینقدر مردد هستیم؟
بیشتر ما با این باور بزرگ شده ایم که "نه" گفتن عملی بی ادبانه و خودخواهانه است و این باور به بخش مهمی از سیستم ارزشی ما تبدیل شده است.
اما نتیجه چنین دیدگاهی در زندگی چیست؟ با وجود اینکه عصبا
آیا خروپف با جراحی بینی درمان می شود
ثابت کردن اینکه یک شخص به هنگام خواب خروپف می کند کار بسیار سختی است و
جوک های زیادی در این باره می شنویم. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که
اطرافیان از صدای بلند خروپف
های شبانه تان گلایه می کنند و چنانچه این حقیقت را پذیرفته اید، این
مقاله را تا انتها مطالعه کنید تا مشخص شود خروپف شما با جراحی بینی درمان
می شود یا خیر.
خروپف یک صدای زمخت و خشن است که در اثر سایش جریان
هوا با بافت های نرم گلو و ارتعاش این
این دایره زندان است، هم قفل شکن هم درزین پنجره بیرون شو، این قصّه به پایان بر زین دانش انسانی جز وهم چه حاصل شدآن دانش بی‌آخر در روح به جا آور بیمار و ملولی باز، در حال نزولی بازبرخیز ز مشت گل، این سایه‌ی خاکستر راحت شو ز فرسایش، این خانه‌ی آلایشسامان تو این جا نیست، پرواز کن از بستر این لحظه چو وابینی هیچ از تو نیاید کارکار از تو نباشد هیچ، بی‌کار شو راهی بر ای یار دو جام آور تا شاد شوم زین هیچصد خاطر ظلمانی هم پاک شود از سر یک آن به رها د
گریه نکن عشق اگر در ره تو وصل نباشد
یک بوسه شود حسرت و جز آه در این راه نباشد
من در طلب عشق تو به هر سوی چو مجنون روانم
آه نکش دلبر من درد تو را تاب ندارم
ای عشق که من در پی تو یک راه نه صد راه به کج راه برفتم
ای یار که من در طلبت یک سال نه یک عمر به بیراهه برفتم
افسوس که چون یافتمت بخت و اقبال مرا یار نبود
دل تو از آن دگر بود و قسمت من از این عشق جز آه نبود
.

باسمه تعالی
احکام اسلامی
عقیقه
غزل۱
عقیقه عامل رفع بلایاست
برای دوری شر و جفاهاست
عقیقه باعث احسان به مردم
برای شور چشمی و محاباست
بگفتا صادق آل محمد
عقیقه کار نیکو در سجایاست
کند بیمه تو را اندر حوادث
که اسرارش نهان و از خفایاست
عقیقه مستحب است نی که واجب
کمک بر بینوایان و رعایاست
به روز هفتم جشن تولد
بجا آری عقیقه، چونکه اولاست
نباشد مصلحت، جایش دهی پول
بکش یک گوسفند و دان رضاهاست
بده آنرا به ده ها فرد محتاج
نباشد سهم تو از آن، خطاهاست
ب
می‌خوانم و می‌خوانم و می‌خوانم. تحلیل، هم‌دردی، استدلال، اعتراض، گله‌گی، حمله،... پیمانه که پر شد، موبایل را روی پتو می‌اندازم. به سقفی که حالا روشن شده زل می‌زنم، پیمانه را سر می‌کشم و خالی می‌گذارم روبروی مغزم. فکر می‌کنم و فکر می‌کنم و فکر می‌کنم. حرف فلانی حساب است، استدلال فلانی هم درست به نظر می‌رسد، اعتراض فلانی هم به‌حق است، عصبانیت فلانی هم قابل درک است. همه‌شان هم‌زمان درستند؟ چرا همه‌چیز اینقدر واضح و اینقدر گنگ است؟ چر
تو کجایی وقتی اشکمو به خاطر دوست داشتنت درمیارن؟ وقتی میخوان به جای من ازت انتقام بگیرن درحالی که من بخشیدمت و رهات کردم تو کجایی ساعت سه و پونزده دقیقه شب؟ به چی فکر میکنی؟ با کی حرف میزنی؟خوابی؟ بیداری؟ روزات چجوری تموم میشن؟ امتحانات چجوری پاس میشن؟ تو کجایی الان که هم باید به خاطر جدا شدن ازت زجر بکشم هم به خاطر اینکه یه دوست روانی دارم که سر تو اذیتم میکنه؟ تو کجایی که بهت غرشو بزنم تو کجایی که حرفمو گوش کنی بگی چشم هرچی تو بگی تو کجایی ک
باز خوابیده‌ام توی تاریکی. من همیشه وقتی توی تاریکی‌ام حرفی برای گفتن دارم. دقیقن نمی‌دانم چرا. گمان می‌زنم چون که تاریکی بدون هیچ دیتای ورودی است، هیچ رنگ و نوری نیست که آدم را به پک گرفتن از افکار- که گاهی هم بد بی‌فیلتر و تلخ‌اند- مجبور کند، و از آنجا که آدم بیمارِ این فکر کردن‌های جنون‌آمیز است، در تاریکی همیشه باید چیزی بیابی که سکوت نبلعدت. آدم‌ها از بلعیده شدن می‌ترسیدند، به خاطر همین افتادند به اختراع کردنِ ناخوداگاه، آوا‌ها ر
از ته قلبم دعا میکنم و امیدوارم که فردا این معضل قطعی اینترنت حل شده باشه.نه به خاطر خودم،راستش برای من چندان مشکلی ایجاد نکرده و مساله ای جدی نیست.بلکه به خاطر آدمهای سخت کوش و تلاشگری مثل آی دا و هزاران نفر دیگه مثل اون که نیاز مبرم و شدیدی به اینترنت دارن و این قطعی اینترنت داره زحماتشون رو به باد میده...
فکر می‌کنم لابد یه بخشیش به خاطر اینه که با آدمایی می‌گردم که منو نمی‌فهمن.همیشه لازم نیست بفهمن آدما.شوخی کردنای ساده و وقت گذروندن و حرف زدن این حرفا رو نداره.می‌دونم خوشحال نبودنم به خاطر این چیزای درونیمه ولی امشب به سرم زد شاید به خاطر اینه که اطرافیان مناسبی پیدا نکردم.راستش یه بخشیش به نظرم واقعا به خاطر اینه که بزرگتر از سنمم.بخش اعظمش هم به خاطر حال بدمه.دروغ چرا وقتی بهم می‌گن بزرگتر از سنمم خوشحال میشم چون یه جورایی «فهمیدن» هم
بخشش را «بخش کن» ... محبت را «پخش کن»
غضب «پریشانی» است ... نهایتش «پشیمانی» است
«به طرف» گوش بده ... «بی طرف» نظر بده
شکیبایی ... بر هر «دعوایی» ، «دواست»
هر چه «بضاعتمان» کمتر است «قضاوتمان» بیشتر است
وقتی «عصبانی» هستم ... «لب به لبخند» نمی زنم!
با «خویشتنداری» ... «خویشاوند داری»
«بخشش» ... پاک کن «رنجش»
به «خشم» ... «چشم» نگو
در اینکه با هم «تفاوت داریم»، با هم «تفاهم داریم» ؟!
موقع عصبانیت «داد نزن» خود را  «باد بزن» !
سوء تفاهم ، «تیر خطایی» است ک
آیا خروپف با جراحی بینی درمان می شود
ثابت کردن اینکه یک شخص به هنگام خواب خروپف می کند کار بسیار سختی است و
جوک های زیادی در این باره می شنویم. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که
اطرافیان از صدای بلند خروپف
های شبانه تان گلایه می کنند و چنانچه این حقیقت را پذیرفته اید، این
مقاله را تا انتها مطالعه کنید تا مشخص شود خروپف شما با جراحی بینی درمان
می شود یا خیر.
خروپف یک صدای زمخت و خشن است که در اثر سایش جریان
هوا با بافت های نرم گلو و ارتعاش این
یه وقتایی هم ارزو میکنم مرد عنکبوتی می بودم ، نه به خاطر اینکه جون ادمارو نجات بدم و نه به خاطر اینکه با تار هام از کل شهر اویزون بشمفقط و فقط واسه اینکه بعضی موقع که نشستم و میخوام چیزیو بردارم تار بزنم بهش بکشمش نه اینکه پاشم برم بیارمش
روزهایی که به هیچ قضاوتی دل نمی دادم و محکمتر از پیش روی خودم و
عقیده ام ایستاده بودم... روزهایی که وقتی تصمییم می گرفتم، هیچ چیز و هیچ
کس جلودارم نبود و باور داشتم که میتوانم و باور داشتم که این همان راهی
است که باید بروم و تا انتها خواهم رفت...
سال ها از آن روزها می
گذرد، سال ها می گذرد که تلاش کردم کسی باشم که نبودم، سال ها می گذرد که
اولویت اولم عدم رنجش دیگران شد و خودم کم کم به قهقهرا سفر کردم...
سالهایی که از درون پوچ شدم و آنقدر خودم را ند

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها